امروز کنار خیابون ایستاده بودم …
یه دختره با جنسیس اومد جلوم ترمز کرد و
گفت : ببخشید میخوام برم صادقیه …
منم بهش گفتم :
کار خوبی میکنی .. خیلی جای خوبیه …
برو به امید خدا …
از خنده دیگه نمیتونست حرکت کنه…
از دختر یکی از دوستانم پرسیدم که وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره بشی؟ نگاهم کرد و گفت که می خواد رئیس جمهور بشه.
پرسیدم که اگه رئیس جمهور بشی، اولین کاری که دوست داری انجام بدی چیه؟
جواب داد: به مردم گرسنه و بی خانمان کمک می کنم.
بهش گفتم: نمی تونی منتظر بمونی که وقتی رئیس جمهور شدی این کار رو انجام بدی، می تونی از فردا به خانه ی من بیایی و چمن ها رو بزنی، درخت ها رو وجین کنی و پارکینگ رو جارو کنی. اون وقت من به تو 50 دلار می دهم و تو رو می برم جاهایی که بچه های فقیر هستن و تو می تونی این پول رو بدی بهشون تا برای غذا و خونه ی جدید خرج کنن.
مستقیم توی چشمام نگاه کرد و گفت: چرا همون بچه های فقیر رو نمی بری خونه ات، تا این کارها رو انجام بدن و همون پول رو به خودشون بدی؟
نگاهی بهش کردم و گفتم: به دنیای سیاست خوش اومدی
یه روز عادی در آبادان!!!!!!!!
فک کنم رضا زاده باشه...!!!!!!!!
اول باید بگم که این عکس ها رو باید به شیوه ی خاصی دید . این عکس ها از دو عکس یک شکل در کنار هم تشکیل شدن ، شما باید اول انگشتتونو جلوی چشم و تصویر نگه دارید به طوری که در راستای خط جدا کننده دو تصویر باشه و به نوک انگشتتون نگاه کنین یا با دو تا چشماتون به نوک بینی نگاه کنین و در همین حال جلوی تصویر باشین حال سه تصویر دیده میشه به تصویر وسط تمرکز کنین و از عکس سه بعد لذت ببرین .دفعه ی اول شاید 5 دقیقه ای طول بکشه که عادت کنین ولی بعد از چندبار تکرار عادی میشه و هر تصویری رو میتونین ببینین...
نزدیک ما یه مرغ فروشیه باسکول بزرگ دیجیتالی داره
بهم گفت : همسایمون یه روز سریع اومد تو مغازه خودش رو وزن کرد و رفت
بعد از ۵ دقیقه دوباره اومد خودش رو وزن کرد !
گفتم جریان چیه ؟
گفت ۴۰۰ گرم ش*اشیدم !
مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟؟؟
گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی بیام امتحان بدم ؟
گفت خداییش نه و ول کرد رفت …
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن !
یک امشب را نخواب ای نور دیده ! / شب یلدا رسیده !
که خواب از چشمها یکسر پریده ! / شب یلدا رسیده !
بکن کیف از سر شب تا سپیده / شب یلدا رسیده !
هجوم میهمانان گرامی / پی عرض سلامی
فزون تر بهر عرض احترامی / و البت صرف شامی!
جلوی درب منزل صف کشیده / شب یلدا رسیده !
تتق تق تق صدای کوبه ی در / فک و فامیل همسر
فریبرز و مجید و دائی اکبر / تقی خان با سه خواهر
زری خاتون و مرجان و فریده / شب یلدا رسیده !
نگاهی زیر چشمی کن به آنور / به حالات غضنفر
دو پرس و بعد از آن یک پرس دیگر / پس از یک ربع، از سر
تو گویی معده اش ترمز بریده / شب یلدا رسیده !
تعداد صفحات : 5